ارتداد و مسائل آن
تبهای اولیه
معنی ارتداد :
ارتداد - از ریشه ی « رِدّه» - به معنی رجوع و بازگشت ( به موضع و موقعیت قبلی ) است .
« مرتدّ را از آن روی مرتدّ می گویند که خود را به کفر خویش بازگشت می دهد » ( مقابیس الّلغه جلد 2 صفحه 383 )
و جالب این است که ارتداد - پیش از اسلام - در تمام ادیان مطرح جهان وجود داشته است یعنی اینکه تمام ادیان به مسئله ارتدادد پرداخته اند نمونه های از آن:
ارتداد در دین زردشتی :
مجازات مرتد در آیین زردشتی اعدام بوده - خواه مرتد، ایرانی باشد یا غیر ایرانی .
مدارک و شواهد فراوانی بر اعدام مرتد در دین زردشت وجود دارد و از آن جمله، متن نامه « تنسر »، موبد موبدان در دوران اردشیر بابکان می باشد که در تاریخ طبرستان موجود است و به صورت مستقل نیز به وسیله مجتبی مینوى، در سال 1311 منتشر شده است.
بخشى از اين نامه كه در مورد مرتدان است , به اين شرح مى باشد:
و من تو را بيان كنم كه قلّت قتل و عقوبت در آن زمان و كثرت آن در اين زمان از قِبل رعيت است نه پادشاه .
(یعنی : برایت توضیح می دهم که کمی قتل و مجازات در زمان قبل و زیادی آنها در این زمان، بر گردن و تقصیر مردم است، نه پادشاه )
بدان كه عقوبات بر سه گناه است :
يكى ميان بنده و خدا كه از دين برگردد و بـدعتى احداث كند در شريعت
و يكى ميان رعيت و پادشاه كه عصيان كند يا خيانت يا غش
يكى مـيان برادران دنيا كه يكى بر ديگرى ظلم كند .
در اين هر سه , پادشاه , سنتى پديد فرمود به بسيار بـهـتـر از آنِ پيشينيان .
چه در روزگار پيشين هر كه از دين برگشتى , حالاً عاجلاً قتل و سياست فرمودندى
( یعنی : سابق بر این، هر کس که مرتد می شد را فورا شکنجه و مجازات می کردند و بدون معطلی می کشتند )
شهنشاه فرمود كه چنين كسى را به حبس بازدارند، و علماء مدت يك سال به هر وقت او را خـوانـنـد ونـصيحت كنندو ادله و براهين بر او عرض دارند و شُبهه را زايل گردانند
اگر به توبه وانـابـت واسـتغفار باز آيد او را خلاصى دهند
واگر اصرار ِ استكبار, او را بر استدبار دارد, بعد از آن قتل فرمايند ...
همان گونه كه در متن فوق ملاحظه مى شود, مجازات اعدام براى مرتد, پيش از اردشير بابكان نيز مطرح بوده
و اردشير اين مجازات را پس از هشدار دادن به مرتد, در طول يك سال زندانى بودن او و عدم توبه وبازگشت به دين مجاز دانسته است .
فردوسی نیز ماجرای فوق را چنین در شاهنامه آورده است :
که زرتشت گوید به استا و زند
که : « هر کس که از کردگار بلند
بپیچد »؛ به یک سال پندش دهید
همان مایه ی سودمندش دهید
پس از سال اگر او نیاید به راه
کُشیدش به خنجر، به فرمان شاه
زند : کتاب زردشت
استا = اوستا ( پازند ) : شرح و ترجمه ی کتاب زند
فردوسی در اینجا بیان می دارد که زردشت در کتاب « اوستا » و کتاب « زند » می گوید :
« هر کس که خدای بلند مرتبه ( = اهورا مزدا ) را انکار کند ، ابتدا به مدت 1 سال او را نصیحت کنید و اگر در این مدت به راه نیامد و به دین برنگشت، به دستور پادشاه ، او را با خنجر بکشید. »
بر همين اساس , در كتاب روايت پهلوى آمده :
كسى كه از دينى كه بدان مُقرّ است به دين ديگر رود, مرگ ارزان ( مستحق اعدام ) است
زيرا دين بهدینی ( آیین زردشت ) را رهـا مـى كـند تا دين بدتر همى گيرد
به سبب گرفتن دين بدتر, مرگ ارزان همى شود
چه، آن ديـنـى اسـت كه از راه ارث بدو رسيده است , پس خود بدان گناهكار نيست
و امروز كه يكى ديگر گـيـرد بـدان گـنـاهـكـار بـاشـد, واز مـرگ ارزانـان كسى كه بدين بهدينان آيد, فورا رستگار شود
بنابراين همان گونه كه تنسر مى نويسد:
پيش از اردشير بابكان , از نظر پيروان آيين زردشتی, حكم مرتد مطلقا اعدام بوده
و اردشير با اصلاحات ويژه اى حكم ايـن مـجازات را تخفيف داده و راه توبه را باز كرده و علما را موظف دانسته كه در رفع شبهاتى كه شخص مورد نظر را به ارتداد كشانده , به مدت يك سال تلاش كنند,
از عبارت روايت پهلوى مى توان استنباط كرد كه در صورت بازگشت شخص مرتد به آيين بهدينى , گناه او آمرزيده خواهد شد,
زیرا مى گويد: از مرگ ارزانان , يعنى مستحقان اعدام , كـسـى كـه بـه آيين بهدينى در آيد, فورا رستگار خواهد شد .
واين تعبير هر چند اعم از مرتد است (يـعـنى مرتد, خود يكى از مرگ ارزانان است وممكن است اين حكم مختص آن دسته از مستحقان اعـدام بـاشـد كـه جرم ديگرى مرتكب شده اند, نه كسانى كه به دليل داشتن آيين بهدينى ابتدائا مـحـكـوم به اعدام شده اند)
ولى ظاهرا اين عبارت پس از ذكر مجازات اعدام براى مرتد, او را نيز شامل مى شود .
ممنوعیت ازدواج با مرتدان :
ازدواج با بيگانگان در آيين زردشتی نيز ممنوع بوده و از آن جـا كـه مجازات مرتد در آيين مجوس نيز اعدام بود ـ اعم از اين كه مرتد, ايرانى باشد يا غير ايـرانـى ـ
قـهرا يكى از آثار ارتداد, ممنوعيت ازدواج و يا به تعبير صحيحتر غير معقول بودن چنين ازدواجـى مـى بـاشد
« در زمانی که حضرت موسی(ع)برای نزول تورات در کوه طور معتکف شد و مدت غیبت او به طول انجامید،
بنی اسرائیل به هارون مراجعه کردند و از او خواستند خدای مجسّمی برای آنان قرار دهد،
و لذا هارون از آنان خواست هر چه جواهر آلات به همراه خویش دارند بیاورند و آنها چنین کردند
و سپس هارون، جواهرات را به شکل گوساله ای در آورد و بنی اسرائیل آن را پرستیدند،
و هنگامی که موسی(ع)از این انحراف اطلاع یافت، سخت بر آشفت و از جانب خداوند فرمان رسید که
کاهنان، یعنی فرزندان (لاوى)، همه کسانی را که بر غیر خدا سجده کرده اند بکشند و چنین شد و در آن روز، سه هزار نفر از بنی اسرائیل کشته شدند.
( سِفر خروج تورات باب 32 )
در تورات - بر خلاف اسلام - از رفع عقوبت و مجازات مرتد به وسیله توبه، سخنی به میان نیامده است
و کیفر مرتد از نظر تورات قتل است، چه توبه کند و چه نکند،
همچنین در تورات - بر خلاف نظر فقهای اسلامی - از نظر مجازات، تفاوتی بین زن و مرد مرتد وجود ندارد،
در منبع زیر ، شرح کامل مجازات مرتد از دین یهودی آمده است :
« در خلوت نشانند مرتد را و فص نمایند رگان ساعدین او را تا همچنان که شریان خون دستانش جاری است،
شریف نسل دعای مرکاوه بخواند تا هنگام که مرتد به موت و یهوه متصل می شود و ختم دعای مرکاوه هم انجام گیرد .
یا که مرتد را در زمین آستانه درگاه کنیسه تا به شانه ها در خاک مدفون ساخته و مَرکب ها و چرخ ها و مو منین با چکمه ها بر مرتد بگذرند تا بمیرد . »
( اسفار کاتبان، ابوتراب خسروی، نشر قصه، تهران، 1383، صفحه 103 )
مورد دیگری كه در تورات درباره مرتد ومجازات او سِفر تثنيه (باب هفدهم ) است
كه مى گويد: اگـر در ميان تو در يكى از دروازه هايت كه يهوه خدايت به تو مى دهد,
مرد يا زنى پيدا شود كه در نـظـر يهوه خدايت كار ناشايسته نموده و از عهد او تجاوز كند ورفته
و خدايان غير را عبادت كرده , سجده نمايد, خواه آفتاب يا ماه يا هر يك از جنود آسمان كه من امر نفرموده ام و از آن اطلاع يافته وبشنوى ,
پس نيكو تفحص كن و اينك اگر راست ويقين باشد كه آن رجاست در اسرائيل واقع شده اسـت ,
آن گاه آن مرد يا زن را كه اين كار بد را در دروازه هايت كرده است , بيرون آن مرد يا زن را سنگسار كن تا بميرند .
از گواهى دو يا سه شاهد, آن شخص كه مستوجب مرگ است كشته شود .
از گواهى يك تن كشته نشود .
اولا, دست شاهدان به جهت كشتن برافراشته شود و بعد از آن , دست تمامى قوم , پس بدى را از ميان خود دور كرده اى
"]ارتداد در آئین مسیحیت :[/color]
مسأله ارتداد و مجازات مرتد، از طریق تورات در میان مسیحیان نیز راه یافته
و همه دانشمندان مسیحی تا قبل از پیدایش مذهب پروتستان، مجازات مرتد را اعدام می دانسته اند،
هر چند که بعضی از رهبران مذهبی مسیحیّت - شاید تحت تأثیر مکتب اسلام - پذیرفته اند که توبه مرتد مجازات اعدام او را رفع می کند.
به عنوان نمونه، « آلبرماله » در کتاب « تاریخ قرون وسطی ص286 » می نویسد:
توسعه ی قلمرو امت مسیحی در اروپا، در قرون وسطی تحقق یافت و در نتیجه مسلمانان نیز از اسپانیا رانده شدند.
در این زمان، دو گروه به نام سالکان (لیون) و مرتدان (آلبی ها) به وجود آمدند و مرتدان آلبى، مانند ایرانیان قدیم معتقد به مبدأ خیر و شر بودند
و مسیح را فرشته ای که مبدأ خیر فرستاده می شناختند و نیز معتقد به تناسخ بودند و به همین جهت از خوردن گوشت حیوانات اجتناب می کردند.
این عقیده در (لانگدوک) به سرعت انتشار یافت و روحانیان کاتولیک را از اعتبار خود ساقط ساخت
و به همین جهت، روحانیان به این مرتدان و قوم ترک (غیر مسیحى) به یک چشم می نگریستند .
سرانجام به دستور پاپ، جنگ صلیب بر ضد مرتدان آغاز شد و (آلبی ها) قتل عام شدند.
به دنبال جنگ صلیب، دادگاه های تفتیش عقاید به وجود آمد. در این دادگاه ها برای اعتراف، از شکنجه استفاده می شد
و آنها که اعتراف به گناه می کردند، عقوبت سهل تری داشتند، ولی آنان که اعتراف نمی کردند
یا قبلاً یک بار دیگر توبه کرده و توبه خود را شکسته بودند( دوباره مرتد شده بودند )، حکمشان این بود که زنده، طعمه حریق شوند.
دادگاه های تفتیش عقاید در فرانسه و ایتالیا مدت ها ادامه داشت، ولی در آلمان گاه گاه تشکیل می شد.
برخی از روحانیان و به خصوص فرقه « فرانسوا » با تفتیش عقاید مخالف بودند؛ و لذا یکی از این روحانیان می نویسد:
اگر پطرس و پولس مقدس نیز به این دیوان احضار می شدند، برائت از گناه حاصل نمی کردند !
مرتد در مسيحيت , هم پيمان دشمن خـارجـى مـحـسـوب نـمـى شـود, بلكه پيرو رقيب داخلى به شمار مى آيد
( در حالى كه يهوديان , مـرتـد را يـك هـم پـيمان خانگى براى دشمنان خارجى محسوب مى كنند )
به همين دليل , قانون كليساى قديم در مورد مرتد بسيار شديد بود :
ارتداد، يك گناه غيرقابل جبران تلقى مى شد .
پس از تعميد, راهى براى بخشايش گناهان ناشی از ارتداد وجود نداشت .
پس از مسيحى شدن كنستانتين , ارتداد يك گناه و جرم مدنى محسوب شد كه از نظر قانون , قابل مجازات شدید بود .
فرمانهاى مجمع القوانين تئودسيوس، به اين شدت مجازات گواهى مى دهد .
مسيحيانى كه بت پرست شوند, از حق شهادت دادن محروم خواهند شد وهرگواهي اى كه اين افراد بدهند, از اساس لغو خواهد بود.
ده سـال بعد در فرمانى اعلام شد:
كسانى كه از ايمان مقدس دست بردارند, از جامعه ی انسانها جدا گشته وصلاحيت شهادت دادن از آنها سلب خواهد گرديد,
از ارث محروم خواهند شد,
موقعيت اجـتـمـاعـى و وضـعيت قانونى خود را از دست خواهند داد
و ننگ ابدى بر پیشانی آنان نقش خواهد بست .
قـابـل توجه است كه يك فرمان متعلق به سال 383م ، به طور ضمنى اشاره مى كند كه مانويت در حـد بـت پـرسـتـى و يهودي گرى است .
مسيحيان به سادگى آزار مانويان را كه ديوكليتان در سال 297م ، آغـاز كـرده بـود ادامـه دادنـد .
مـقـرر گـرديـد كه معلمان مانوى مجازات شوند, شركت كنندگان در مجامع آنان رسوا و خانه ها و مراكز تعاليم آنان به نفع دولت مصادره گردد.
در دائرةالـمعارف آمريكانا, تحت عنوان ارتداد آمده است :
ارتداد را سابقا جرمى عليه مملكت تلقى مـى كـردنـد, ولذا حكومتها مجازات اعدام را براى آن مقرر مى داشتند .
كـلـيـسـاهـاى اولـيه هميشه بين مرتدانى كه به طور لجوجانه بر ارتداد خود پافشارى مى كردند
و مرتدانى كه عقيده آنها صرفا بر اثر اشتباه بوده يا در ارتداد به دنيا آمده اند ( و پدر ومادر آنها مرتد بـوده انـد ) فـرق مى گذاشته است .
همچنين مرتدان صلح جو را از آنان كه عقايدشان پديد آورنده اغتشاش وبى نظمى بوده , تفكيك مى كرده است
ويـلـيـام سـوم , پادشاه انگلستان ( 1817 ـ 1890 م )
در فصل 32, احكام 9 و10 چنين مقرر داشت :
هركسى كه در مسيحيت تربيت شده يا بدان اعتراف كرده , حقانيت آن را انكار نمايد,
در نخستين بـار از حـق داشـتن منصب
وبراى دومين بار از حق اقامه دعوى
مشاغل نگهبانى , مديريت , وراثت وتملك اراضى محروم خواهد شد
وبه حبس غيرقابل ضمانت , به مدت سه سال محكوم خواهد شد.
صد البته در دوران سیاه سلطه تعصبات مذهبی چنین احکامی بوده ولی این دلیلی بر صحت چنین رفتارهایی نیست. این وجه تشابه به دلیل اینست که ادیان از هم کپی شده اند و طراحان و دکانداران دین فروش برای اینکه کسی جرات نکند به بساط کاسبی مذهبی آنها خدشه وارد کند چنین فجایعی را به عنوان حکم و قانون ساخته و پرداخته اند. امروز با رشد فرهنگی انسانها جوامع بشری زیر بار چنین احکام مضحک و بی منطقی نمیروند و با هزاران آیه و حدیث نمیتوان چنین جنایتی را توجیه کرد.